در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر مـِی دهد مرا بر لب کِشت
هرچند به نزد عامه این باشد زشت
سگ به ز من ار برم دگر نام بهشت
ساقی ، گل و سبزه بس طربناک شده است
دریاب که هفته ی دگر خاک شده است
می نوش و گلی بچین که تا در نگری
گل خاک شده است و سبزه خاشاک شده است
مشکلات از جایی شروع شد که به هر کی
گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعا اربابه
توسط:BarBie
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم ، برآرم یا نه !
"عمر خیام"